در رویکرد مدرن مدیریت کسب و کار و در متن واقعیت های دنیای امروز با فضای رقابتی و تحولات سریع و پیچیده، نمی توان مفاهیم سه گانه بازاریابی(مارکتینگ)، فروش و استراتژی را از هم تفکیک کرد. این گزاره لزوما به معنی نفی نگرش تخصصی به این مقوله ها نیست، بلکه تاکیدی ویژه بر همبستگی ذاتی، تاثیرگذاری متقابل و ضرورت اتخاذ تصمیمات مدیریتی، هدفگذاری ها، برنامه ریزی ها و اقدامات هماهنگ و منسجم توسط دپارتمان های بازاریابی و فروش، و در سطح کلان کسب و کار است.
برای درک بهتر این موضوع، به چند نکته توجه فرمایید:
- بدون شناخت و تحلیل درست بازار، مشتریان، رقبا، زنجیره تامین و روندهای کلان صنعت، و یا در غیاب بخش بندی، هدف گیری و جایگاه یابی شفاف و کارآمد، و نهایتا در صورت عدم تدوین و اجرای درست آمیزه بهینه بازاریابی، هرگز نمی توان به دستاوردهای قابل قبول و پایداری در عرصه فروش و سودآوری دست یافت. این یعنی مارکتینگ درست، پیش نیاز زیربنایی و پشتیبان قدرتمند فروش است.
- از طرفی، حتی با وجود انجام امور بازاریابی پیش گفته به نحو عالی، هر کسب و کاری نیازمند مجموعه ای منسجم، کاربلد و با انگیزه شامل رهبران و مدیران، تیم اجرایی و سازمان فروش است تا با سیاست ها و اقدامات درست بتواند تکمیل کننده و به ثمر رساننده انبوهی از تلاش ها و سرمایه گذاری های بازاریابی در چارچوب اهداف مشخص شده، در زمان مناسب و با کارایی قابل قبول باشد. این یعنی سازمان فروش حرفه ای، مکمل و عامل نهایی تعیین کننده در اثربخشی مارکتینگ است.
- آیا برخورداری از انسجام و کیفیت عالی در امور «بازاریابی» و «فروش» می تواند تضمین کننده موفقیت شما در بازارهای امروز و یا آینده باشد؟
پاسخ به این پرسش مهم، متاسفانه یک «نه»ی بزرگ است! به این دلیل روشن که شما به ضلع سومی به نام «استراتژی» نیاز دارید تا مثلث موفقیت تان شکل بگیرد.
استراتژی چه ارتباطی با مارکتینگ و فروش دارد؟
در شرایطی که محیط کسب و کار و صنایع مختلف به دلایل گوناگون (از نظر رقابت، فناوری، رسانه های اجتماعی، ارتباطات بین الملل، قوانین و مقررات، سیاست، اقتصاد، و…) به شدت و به سرعت همواره در حال تحول و دگرگونی است و موفقیت های گذشته یا امروز دیگر نمی تواند متضمن آینده موفقیت آمیز باشد، عنصر «استراتژی» و شایستگی های استراتژیک از چند زاویه مختلف می تواند تنها راه کاهش ریسک شکست و افزایش ضریب اطمینان برای تداوم بقا و برتری در بازارهای امروز و آینده، و در محیط های پرآشوب و پرابهام باشد.
از طرفی، استراتژی علاوه بر تحولات و عوامل محیطی و الزامات مواجهه درست با آن، به مقوله های حیاتی دیگر از جمله شیوه تفکر و تصمیم گیری های مدیریتی، رهبری سازمان، منابع و شایستگی های داخلی، استراتژی های رقابتی، آینده نگری و رشد و توسعه نیز می پردازد. افزون بر این، به باور ما استراتژی یک مفهوم بسیار مهم و جدی دیگری نیز در ارتباط با بازاریابی و فروش دارد: هر ایده و تصمیم در بازاریابی و فروش بایستی دارای هدف و برنامه مشخص و قابل اجرا باشد، به درستی و به موقع اجرایی شود، با مکانیزم های کنترلی و اصلاح بصورت بهره ور به نتیجه برسد و مورد ارزیابی درست قرار بگیرد. این نگاه استراتژیک و پروژه محور به بازاریابی و فروش، رویکردی فوق العاده قدرتمند و کارآمد است.
در نوشته های تکمیلی به تفصیل درباره استراتژی و مفاهیم مرتبط با آن، و همچنین ارتباط عمیق و تنگاتنگ آن با بازاریابی و فروش با شما بیشتر سخن خواهیم گفت.
جمع بندی
از این رو، در باشگاه بافراست بر این باور هستیم که اساسا تنها راه، و یا دست کم مؤثرترین راهکار برای کسب موفقیت های برجسته و پایدار در هر صنعتی، از مسیر هم افزایی «استراتژی، بازاریابی و فروش» می گذرد. به همین منظور، فراتر از فروش (که عموما شاخص مرکزی و نتیجه نهایی مورد نظر کسب و کارهاست)، دغدغه مندی روزمره و سیستماتیک مدیران و کارکنان در تمامی سطوح سازمان درباره سه عنصر «بازار، فرهنگ و استراتژی» یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره چگونگی پیاده سازی رویکرد یکپارچه «بازاریابی و فروش استرتژیک» در کسب و کار خود می توانید از طریق تکمیل فرم درخواست خدمات با مشاوران بافراست در ارتباط باشید.